دسته: دل نوشته

نگاه محمد رضا به دنیای پیرامون

  • قلیان آری یا نه؟

    قلیان آری یا نه؟

    قلیان

    قلیان وسیله ای که از اختراعات ما ایرانی هاست و از جمله مصادیق معدود فرهنگی و اجتماعی است که توانسته ایم در کل منطقه و دنیا ترویج کنیم و آن را صادر کرده ایم !
    اما بحثی که این روزها در دستگاه های ذیربط بهداشتی و اجتماعی و فرهنگی و البته انتظامی بر قرار است و هر چند روز یک بار یک تصمیم آنی در مورد این پدیده گرفته می شود , این است که آیا باید قلیان را ممنوع کرد یا خیر.
    البته از آنجایی که سوابق تصمیم گیری در همه امور اجتماعی ,اقتصادی ,سیاسی , فرهنگی و غیره نشان می دهد که ما ایرانی ها راحت تر هستیم صورت مسئله را پاک کنیم و نه اینکه مسئله را حل کنیم , راحت ترین کار ممنوعیت قلیان و بستن قهوه خانه ها و چایخانه هاست.
    اما اگر راه حل یه مقدار مشکل تر اما بهتر را انتخاب کنیم این است که نباید قلیان را ممنوع کرد. اما بایستی عرضه برخی انواع قلیان را محدود و حتی ممنوع کرد. بله. درست حدس زدید و آن هم قلیان میوه ای است.
    بالاخره قلیان وسیله است که در سنت و فرهنگ ما ریشه دارد و نمی توان با ممنوعیت و محدودیت آن را حذف کرد. اما برای مقابله با ضررهای آن می توان کارهایی انجام داد و آن هم این است که قلیان فقط به همان صورتی که در فرهنگ و سنت ما بوده عرضه شود.
    همان گونه که خوردن فست فود و نوشابه هم ضرر دارد , کشیدن قلیان هم ضرر دارد. همانگونه که خوردن فست فود و نوشابه هم لذت دارد کشیدن قلیان هم لذت دارد. و همانگونه که خوردن فست فود و نوشابه با مواد نا مرغوب و تقلبی ضررهای بسیار فراوان و جدی دارد, کشیدن قلیان میوه ای هم ضررهای جبران ناپذیری دارد.
    پس همانگونه که مثل الان نمی توان جلوی فعالیت فست فودی ها را گرفت نباید جلوی چایخانه ها را نیز گرفت. اما نهاد های نظارتی ( که البته واقعا نمیدانم کدام نهاد ها هستند) بایستی بر کیفیت مواد به کار رفته در فست فود ها نظارت کنند تا مثلا به جای گوشت از آشغال گوشت استفاده نکنند. به همین ترتیب نیز باید نظارت کنند در چایخانه ها به جای تنباکوی طبیعی از تنباکوی میوه ای استفاده نکنند که از آشغال تنباکو تهیه شده و تماما شیمیایی و مضر است و بیشترین ضررهایی هم که از قلیان بحث می شود متوجه همین تنباکو های میوه ای است. لذا باید جلوی عرضه قلیان های میوه ای را گرفت و نه خود قلیان را .

    و اتفاقا با این کار می توان به اقتصاد داخل هم کمک بسیار زیادی کرد. چرا که با این شدتِ علاقه مندی که مردم به قلیان دارند می توان حسن استفاده را کرد و با ممنوعیت تنباکوی میوه ای , عرصه را برای کشت تنباکوی طبیعی بهتر کرد و کشاورزان و مردم مناطق مساعد کشت تنباکو را ثروتمند تر کرد. تجارتی کاملا مشروع و پر سود. همانگونه که این محصول، یک کالای فوق العاده با ارزش در اقتصاد کشورهایی چون کوبا، هند، چین و ایالات متحده ی آمریکا است و کمک بسیار زیادی را به اقتصاد این کشورها کرده و می کند. و از آن طرف نیز باید جلوی واردات تنباکوی میوه ای که محصول کشورهای عربی است را گرفت و پیرو آن از خروج ارز و کمک به اقتصاد کشورهای عربی و بیماری های ناشی از کشیدن این نوع تنباکو و تاثیر بسیار بسیار نا مطلوب آن بر نسل جوان کشورمان جلوگیری کرد.

    نظر شما در مورد ممنوعیت قلیان چیست؟

    نمایش نتایج

    Loading ... Loading …

  • تحجر در بعضی قوانین

    تحجر در بعضی قوانین

    یک خبری چند روز پیش خواندم مبنی بر اینکه طبق بخشنامه ای مجریان مرد و زن در برنامه های ترکیبی نباید با مهمان جنس مخالف رو به رو شوند و به صحبت بپردازند. به تازگی یک دستورالعمل جدید نیز در همین باره صادر شده است که در دستورالعمل جدید از سازندگان مسابقات تلفنی خواسته شده تا مجریان مرد، پاسخگوی شرکت کنندگان مونث نباشد و بالعکس.‌ به گزارش سایت خبری عصر ایران بد نیست بدانید قانون قبلی که همچنان در حال اجراست، اخیراً موجب شده تا شرکت یک مهمان خانم در یکی از برنامه‌های زنده شبکه سه که یک آقا اجرای آن را بر عهده دارد، با وجود حاضر بودن وی در استودیو منتفی شود. بعد از شنیدن چنین قانونی و قوانینی بدین شکل ، اولین کلمه و مفهومی که به ذهن انسان می آید تحجر و جمود است.

    تحجر در لغت به معنای تصلّب و جمود فکری است، و در تعریف متحجران باید گفت: متحجران کسانی هستند که اولاً، قدرت تعمق در دین و استنباط و فهم احکام شریعت را نداشته اند و ثانیاً، همواره اسیر قالبهای حوادث می باشند و نمی توانند از صورت ظاهری حوادث بگذرند و به مبانی و خمیرمایه های رخدادهای اجتماعی برسند.
     نکته قابل توجه اینکه هرگاه پدیده “تحجّر” یعنی جهل و نادانی در فهم مسائل دینی و سیاسی با تعصب آمیخته شود، مولود شومی به نام دگماتیسم متولد می شود که به مراتب خطرناک تر از جهل و نادانی صرف می باشد. به عنوان نمونه، خوارج در اثر درآمیختن قصور فهم و لجاجت و تعصب به یک نیروی اجتماعی خطرناک و مخرّب تبدیل شده بودند.
     دگماتیسم همان تحجّرگرایی افراطی است که در اثر انعطاف ناپذیری مصرّانه متحجران در قبال مقتضیات زمان و اصرار بر حفظ قالبهای کهن و برداشت روبنایی از دین پدید می آید و موجب ایستایی رشد اجتماعی و یا انزوای قشر متحجّر می شود.
     حکمت و فرزانگی و روشن بینی از مفاهیم متضاد تحجّر به شمار می آیند؛ زیرا متحجران در اثر بهره نبردن از عقل و حکمت و بصیرت به مثابه انسانهای نابینایی هستند که از فضای حاکم بر اطراف خود کاملاً ناآگاه اند، قدرت تشخیص خطرهای قریب الوقوع و پیامدهای منفی یک ایدئولوژی مخرب و خطرناک را که باعث از بین رفتن ایده آلهای انسانی می شوند، ندارند و این امور کاملاً مخالف رفتار یک انسان حکیم و فرزانه و تیزبین است. (منبع)

    تحجر به معنای عدم استفاده صحیح از عقل و توقف خشک و بی اساس بر احادیث و سنت های غلط است و این امر به شدت در اسلام نفی شده است و مورد نهی قرار گرفته است

    امام علی(ع) فرمودند دو گروه پشت مرا شکستند یکی عالم پرده در و دیگری جاهلی که خود را عابد می داند(بحارالأنوار ج : ۲ ص : ۱۱۱) . ما باید به این توجه داشته باشیم که دین اسلام آخرین دین است و برای تمامی دوران آمده است در دین اسلام دو نوع حکم داریم یکی ثابت و جهان شمول که همیشه و در همه حال وجود دارد و تغییر نمی کند مانند نماز خمس زکات و اصل حجاب و یکی احکام متغیر که با توجه به تغییرات و شرایط طبق ضوابط مشخصی قابل تغییر است و این برای این است که نیاز انسان را در همه شرایط برآورده سازد.(منبع)

    همچنین باید توجه داشت که وضع چنین قوانین و دستورالعمل هایی به طوری توهین به بینندگان داخل کشور ،مهمانان برنامه ها و البته مجریان آنها است. توهین به بینندگان داخل کشور است برای اینکه اگر صحبت مجری و مهمان با جنس مخالف غلط است پس چرا در شبکه هایی مثل پرس تی وی و العالم که مخاطبان خارجی دارد غلط نیست؟!  توهین به مجری و مهمان برنامه است برای اینکه مگر جلوی چشم این همه دست اندرکار و بیننده میخواهند چه کار کنند !؟ در اسلام هم تنها جایی که معاشرت زن و مرد نامحرم را منع کرده در خلوت و تنهایی است. بنابراین با توجه به موارد ذکر شده میبینیم که این دستورالعمل مصداق بارز تحجر و جمود است که وجود آن در تلویزیون کشور که باید نماد فرهنگ کشور باشد سم است. و همانطور که گفته شد اسلام دینی است به روز و قوانین اسلامی و احکام متغیر آن باید متناسب نیازها و فهم و درک بشر در زمانه ها باشد.

  • هر گیگ اینترنت همراه اول ،هشتصد هزار تومان!

    بله! درست خواندید. این تعرفه ای است که اپراتور همراه اول برای هر گیگابایت اینترنت از مشتریان خود میگیرد. البته با ترفندهای تبلیغاتی این تعرفه به کیلو بایت و ریال گفته میشود. یعنی هر کیلوبایت ۸ ریال. عامه مشترکان هم که بعضا حتی نمیدانند یک کیلوبایت چه قدر میشه یا بهتر بگم نمیدانند چه قدر یک کیلوبایت میشه! این تعرفه در نظرشان فوق العاده ارزان می آید. اما شاید کسانی که بیشتر در اینترنت و وبگردی دستی بر آتش دارند میدانند که یک کیلوبایت یعنی هیچ.

    هر صفحه سایت (هر سایتی با هر موضوعی) به طور متوسط چیزی حدود ۳۰۰ کیلوبایت تا حتی ۱ مگابایت حجم دارد. لود کردن هر صفحه اینترنتی هم در واقع همان حکم دانلود کردن را دارد (که خیلی عوام فکر میکنند دانلود کردن فقط یعنی یک فایل مشخص را از یک سایت دانلود کردن). یعنی ۳۰۰*۸=۲۴۰۰ ریال= ۲۴۰ تومان و یعنی ۱۰۲۴*۸=۸۱۹۲ ریال= ۸۱۹ تومان .یعنی شما با باز کردن یک صفحه ساده چیزی حدود ۲۴۰ تا ۸۰۰ تومان میپردازید. حالا دیگر خودتان ضرب و حساب بلدید. حجم یک گیگا بایت چیزی در حدود بیشتر از هشتصد هزار تومان میشود. ۱۰۲۴ *۱۰۰۰*۸ =۸۱۹۲۰۰۰ ریال.

    این در حالی است که سرعت اینترنت همراه اول هم چیزی در حد دایل آپ و حتی بیشتر اوقات خیلی خیلی کمتر از آن است. از طرف دیگر تعرفه اینترنت پر سرعت ADSL در کشور در حال حاضر چیزی در حدود ۲۵۰۰ تومان تا ۴۰۰۰ تومان به ازای هر گیگابایت است که بسته به شرکت سرویس دهنده فرق میکند. یعنی حدود ۲۰۰ برابر گرانتر از ADSL و حدود ۴۰ برابر سرعت کمتر از ADSL . البته همه این موارد برای اپراتور رقیب یعنی ایرانسل هم صادق است. ایرانسل هم به قول خودشان برای هر کیلوبایت ۵ ریال از مشتریان میگیرند که این هم یعنی حدودا پانصد هزار تومان به ازای هر گیگا بایت. که با توضیحاتی که داده شد دست کمی از همراه اول ندارد. هرچند این اپراتورها با طرحهایی که برای سرویس اینترنتشان ارائه میدهند سعی میکنند با گذاشتن یک کلمه “نامحدود” برای این طرحها ، قیمت هایی به مراتب به صرفه تر را برای مشترکان خود جلوه دهند. اما در حقیقت با این سرعتی که اینترنت اپراتورهای تلفن همراه دارد حتی با طرح یک ماهه نامحدود هم نمیتوانید به اندازه یک گیگا بایت مصرف داشته باشید.

    البته تعجب از این تعرفه سر به فلک کشیده! به جای خود.جای تعجب بیشتر اینجاست که نه سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی و نه سازمان حمایت از مصرف کنندگان و نه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و نه هیچ نهاد و سازمان دیگری ناظر به این گرانفروشی نبوده و نیست !!! و البته همان طور که گفتم از آنجایی هم که اکثر کاربران این اپراتورها تصور درست و دقیقی از حجم کیلوبایت و مگابایت و حجم صفحات وب و غیره ندارند ، بی توجه به این اعداد و ارقام در حال استفاده از اینترنت همراه اول و یا ایرانسل هستند. امید است که این موارد گرانفروشی به گونه ای به گوش مسئولین ذیربط (که خودم هم واقعا نمیدانم چه نهادی یا شخصی ذیربط است) ، برسد . شما خواننده گرامی هم میتوانید با اشتراک این مطلب بین دوستان و آشنایان خود در اطلاع رسانی افراد از این گرانفروشی سهیم باشید.

    پی نوشت: هنگام نوشتن این مطلب تعرفه اینترنت موبایل هنوز نیم ریال نشده بود. با این حال با احتساب همان نیم ریال نیز قیمت هر گیگ اینترنت ۵۰ هزار تومان می باشد, که باز هم قیمت بسیار گزافی است.

  • قرض الحسنه های فامیلی علیه قرض الحسنه های بانکی

    قرض الحسنه های فامیلی علیه قرض الحسنه های بانکی

    اگه تو ایران زندگی میکنید حتما تبلیغات بانکها و حتی موسسات مالی و اعتباری و غیره را در طول سال مشاهده کردید که خودشون را میکشند تا مردم بیایند و پولشان را در حساب های “قرض الحسنه” قرار دهند و از “میلیاردها” تومان جایزه نقدی و غیره نقدی بهره مند گردند! تازه بعضی از بانکها که سالی دوبار قرعه کشی هم انجام میدهند. بعد از تبلیغات هم که مردم میلیاردها تومان پول در بانکها به امید برنده شدن جایزه های رنگارنگ قرار میدهند ،وقتی برای گرفتن وام قرض الحسنه به بانک مراجعه میکنید، بلا استثنا به شما میگویند: بانک اعتبار کافی برای وام قرض الحسنه ندارد و فقط وام قرض الحسنه ازدواج داریم!!! البته این هم به خاطر اینه که الان ازدواج کساده وجوانان زیاد زیر بار امر کمر شکن ازدواج نمیروند .مگر نه، به جان خودم اگه ازدواج هم در جامعه ما زیاد بود، همان را هم میگفتند نداریم و برای کاردیگه ای که کم بود وام میدادند. مثلا میگفتند فقط برای درمان بیماری هایی خیلی خاص مثل ایدز وام قرض الحسنه میدهیم!!!

    خب این از وضع بانکهای به اصطلاح اسلامی کشورمان که میلیاردها میلیارد تومان پول فقط برای سپرده های “قرض الحسنه” و نه سپرده دیگری،سالیانه از دست ملت میگیرند و انصافاً هم صدها میلیون تومان جایزه میدهند ،ولی دریغ از میلیاردها تومان اعطای وام قرض الحسنه. یکی هم نیست بگه بابا جون من! ما جایزه نمیخواهیم. اگه راست میگین طبق نوبت و ضوابط و قواعد خاص به سپرده گذاران وام قرض الحسنه بدهید.

    پس بی خیال بانکها .بریم سراغ همان سنت فوق العاده پسندیده “قرض الحسنه های خانوادگی” و یا حتی “محله ای” خودمان که کم و بیش در بین مردم و خانواده های ایرانی رواج داره. اما متاسفانه یکمی داره به دست فراموشی سپرده میشه. نیاز به تشکیلات آنچنانی هم نداره. یک حسابدار یا حتی یک آدم تحصیلکرده که ریاضی بلد باشه و به قول معروف حساب دو دو تا چهارتا را بدونه هم کافیه. چند تا دفترچه اقساط و ماهی یکبار مهمانی اعضا دور همدیگه.همین و بس! خرج مهمانی و بقیه موارد هم از کارمزد بسیار اندک وامهای قرض الحسنه ای که داده میشه، میتوان تامین کرد. در هر جلسه مهمانی هم هرچه قدر پول از اقساط و سپرده های ماهیانه ای که اعضا باید پرداخت کنند (مثلا ماهی ده هزار تومان یا بیشتر یا کمتر) ،جمع شده باشه میگذارند وسط، برای وام قرض الحسنه و بین اعضا قرعه کشی میکنند. البته اینها که گفته شد یک نمای کلی از این نوع قرض الحسنه ها بود.که با کمی پرس و جو میتوان از عملکرد دقیق این نوع صندوق ها که خیلی هم ساده است آشنا شد و بین اعضا فامیل یا افراد محله و یا حتی همکاران محل کار از همین حالا شروع به تشکیل صندوق قرض الحسنه های فامیلی یا محله ای یا غیره کنیم.از طرفی نرم افزارهای ساده ای هم برای اینکار وجود دارد که میتوان برای مدیریت هر چه راحت تر و بهتر این نوع صندوق ها از آنها استفاده کرد که از آن جمله این نرم افزار که رایگان هم هست.

    از ویژگیهای این نوع صندوق ها عدم بروکراسی های اداری و کاغذ بازی های دردسر ساز معمول در بانکها است. و به طور کلی اعتماد و شناخت از یکدیگر جای همه اینها را میگیرد. یک فایده دیگری هم که این نوع صندوق های قرض الحسنه دارد، صله رحم است که صحبت در مورد فواید و مزایای آن زیاد است. که کمترین آن ،طولانی شدن عمر است که نه تنها در احادیث ما آمده، بلکه محققان غربی هم در مورد تاثیر آمد و شدهای فامیلی بر اعصاب و روان و در نتیجه طول عمر انسان، بر این موضوع صحه گذاشته اند.خلاصه از همین امروز همت کنید و از بزرگترهای فامیل در تشکیل این نوع صندوق ها در خانواده کمک بخواهیم و با سیاست ضد اسلامی بانکها که با عملکردشان دارند معنی و مفهوم قرض الحسنه را هم تغییر میدهند مقابله کنیم.

    نظر یادتون نره….

  • با این وضع بیکاری دوست دارید خانم بودید یا آقا؟

    با این وضع بیکاری دوست دارید خانم بودید یا آقا؟

    شاید شما هم مثل خیل عظیمی از جوانان بیکار، روزها را در روزنامه های نیازمندی شهر برای یافتن کاری مناسب خودتان سپری میکنید. اما به جرات میتوان گفت که اگر جنسیت شما خانم باشد کمتر از آقایان از یافتن کار نا امید خواهید شد. علتش هم واضح است. برای همین هم از روی بیکاری نشستم و نیازمندیهای دو روز متفاوت را بررسی کردم و آمار خانم و آقای فرصتهای شغلی مختلف را از آن در آوردم که به شرح زیر است:

    از میان (۱۶۰) فرصت شغلی که در آنها مشخصا جنسیت را ذکر کرده بودند ، (۱۰۴ ) فرصت شغلی برای خانمها و ( ۵۶ )  فرصت شغلی برای آقایان بود.

    در روز دیگر از میان ( ۱۲۵ ) فرصت شغلی دیگر که در آنها نیز مشخصا جنسیت مورد نظر را ذکر کرده بودند (۸۹ ) فرصت شغلی برای خانمها و فقط ( ۳۶ ) فرصت شغلی برای آقایان بود.

    البته لازم به ذکر است که این آمار فقط مربوط به فرصت های شغلی بود که در آنها مشخصا گفته شده بود که خانم باشند و دیگر اینکه در این آمار فرصت های شغلی مانند پیک موتوری ،رانندگی پایه یک و غیره را با اینکه از جنسیت حرفی به میان نیامده اما مسلما جزء آقایان حساب کردم. که مسلما اگر موتور سواری برای خانم ها ممنوع نبود هم به خدا قسم فقط خانم میگرفتند! آگهی های دیگر هم که در آنها صحبتی از خانم و آقا آورده نشده بود، اگر با ایشان تماس بگیرید بیشتر خانم ها را ترجیح میدهند تا آقایان. خب همینه که میگن گل بود به سبزه نیز آراسته شد!!! البته بیشتر هم به این خاطره که میگن خانمها حقوق کمتری میگیرند یا برایشان بیمه نمیدهند. یا مثلا جاهایی (برای نمیدونم چه کارهایی) خانم مجرد ،با ظاهری آراسته و روابط عمومی بالا نیازمندند.این روابط عمومی هم خودش داستان شده. خلاصه اینکه ات چند سال آینده خانمها خودشان را آماده کنند برای کار در بیرون خانه و آقایان هم خودشان را آماده کنند برای کار داخل خانه یا همان خانه داری. حداقل این طوری آمار ازدواج بالاتر میره و میل به تشکیل خانواده بیشتر میشه. حالا با توجه به این وضعیت شما که بیکارید دوست دارید آقا بودید یا خانم؟

  • تبلیغات علیه مالزی برای جلوگیری از مهاجرت

    تبلیغات علیه مالزی برای جلوگیری از مهاجرت

    چند وقتیه که اگر اهل مطبوعات و رسانه های داخل و البته وابسته باشید، حتما متوجه شده اید که چپ و راست دارند به مالزی حمله میکنند و یه جورایی علنی و غیر علنی قصد تخریب چهره کشور مالزی را دارند. اما همه اینها فقط یک دلیل دارد و آن هم مهاجرت بسیاری از جوانان و خانواده های ایرانی به این کشور در این روزها است. یکی برای ترساندن خانواده های مذهبی از وجود کاباره ها حرف میزنه. یکی دیگه از وجود انواع دیگر خطرات جغرافیایی و اجتماعی و فرهنگی و خلاصه هرچی که گیر دستشان میاد، صحبت میکنه. اما اصل گیر دادن های امروز این رسانه ها به این کشور زیبای اسلامی، دانشگاه های مالزی است. حتی از گیر دادن رسانه ای هم فراتر رفته و همینکه دیدند با این تبلیغات نمیتوانند جلوی مهاجرت جوانان را بگیرند به صورت جبری، وزارت علوم اقدام به حذف نام دانشگاه های این کشور از لیست دانشگاه های مورد تایید این وزارتخانه کرده است. و به گفته خودشان تنها یک دانشگاه در این کشور بزرگ اسلامی مورد تایید آقایان است. البته این نکته را هم باید ذکر کرد که تمامی دانشگاه های آزاد و غیر انتفاعی و پیام نور و غیره مورد تایید وزارت محترم علوم هست، اما دانشگاه های مالزی (البته نه همه آنها) که در رنکینگ های معتبر جهانی در بین دانشگاه های تراز اول شرق آسیا و آسیا قرار دارند مورد تایید نیستند.(برای دیدن نمونه ای از رنکینگ های بین المللی اینجا و اینجا و اینجا کلیک کنید). که البته دلیل اصلی همه این کارها هم همین موضوع است. به طوری که چند روز پیش در یکی از مصاحبه های تلویزیونی با مسئولین مربوطه در این رابطه (مجله خبری ۱۹:۱۵ شبکه یک ) ، یکی از مسئولین حرف اصلی را زد و بیان کرد که جوانان و خانواده های ایرانی به جای آنکه پولشان را ببرند در مالزی و در دانشگاه های نامعتبر !!! آنجا تحصیل کنند، همین جا در دانشگاه های آزاد و غیر انتفاعی و کلاً پولی “خودمان” به ادامه تحصیل بپردازند. دانشگاههایی که شهریه آنها نسبتا با شهریه دانشگاه های مالزی برابری میکنند. به همین خاطر هم هست که اکثر خانواده های ایرانی تمایل شدیدی پیدا کرده اند به تحصیل در مالزی. و البته به همین خاطر هم هست که مسئولین برای جلوگیری از این پدیده دست به دامان تبلیغات علیه مالزی شده اند تا بازار دانشگاه های آزاد و حتی دولتی شبانه و به طور کلی پولی را همچنان داغ نگه دارند. دانشگاه هایی که حتی دولت (همه دولت ها در همه ادوار) و غیر دولت هم موقع استخدام ذره ای اعتبار برای آنها در همین کشور “خودمان” قائل نیستند. خب به نظر شما این بودجه ای که دانشجویان میخواهند برای تحصیل در این چنین دانشگاه هایی در داخل کشور بپردازند بهتر نیست در دانشگاه های معتبرتری در کشوری مثل مالزی ،با همین بودجه به ادامه تحصیل بپردازند؟ البته مطمئنا خروج ارز از کشور و مهاجرت جوانان و فرار مغزها پدیده ای است که دولتمردان باید با آن به طور جد مقابله کنند. و ما هم طرفدار این موضوع نیستیم که پولمان برود در جیب کشور دیگری. ولی از آنطرف مطمئنا این روش هم به هیچ وجه مناسب نیست. چرا که نه رنکینگ دانشگاه های مالزی در دست وزارت علوم است و نه تبلیغات رسانه ها را مردم باور میکنند. بهترین روش برای مقابله با این موضوع، اعتبار بخشیدن به دانشگاه های پولی خودمان با ایجاد اطمینان خاطر در بین فارغ التحصیلان این نوع دانشگاه ها از آینده شغلی شان است.


  • خودرو سازان (بخوانید ایران خودرو) اصلی ترین عامل آلودگی هوا

    شاید در این مدت که آلودگی هوا زندگی اکثر شهرهای بزرگ را تحت الشعاع قرار داده بود، حتما شنیده اید که عمده ترین علت آلودگی، خودروها و تردد خودرو ها می باشد. البته به جز مسائلی مانند تک سرنشینی بی مورد و عدم استفاده از وسایل نقلیه عمومی، مسئله مهمتری وجود دارد و آن هم نوع خودرویی است که عموم مردم استفاده میکنند.

    شاید چند سال پیش که خبر توقف تولید پیکان منتشر شد، همه خوشحال از اینکه ماشینی با این همه آلودگی قرار است از چرخه تولید خارج شده و ماشین بهتری جایگزین شود . این اتفاق افتاد، اما تنها برای بدنه ماشین و اسم ماشین این اتفاق خوشایند افتاد. در حالی که همه میدانند منشا آلودگی هوا موتور ماشین است نه بدنه و اسم خودرو !!!! بله، آر دی ، روآ ، روآ سال ، وانت پیکان، وانت باردو و …. این ها تنها بخشی از اسامی خودروهایی است که حامل موتور همان پیکانی است که تکنولوژی ساخت آن بر می گردد به ۴۰ الی ۴۵ سال پیش. در زمانی که تمام خودروسازان مطرح دنیا در عرصه هایی همچون موتورهای هیبریدی و انواع دیگر انتقال قدرت سال به سال رقابت می کنند و هر سال در پی بهبود تکنولوژی سال های پیش خود هستند، خودروسازان داخلی (فقط بخوانید ایران خودرو) در چنین تیراژ بسیار بالایی اقدام به تولید چنین خودروهایی میکنند و نمایندگی های فروش خود را نیز ملزم به فروش آنها می کنند.من خودم به شخصه چند ماه پیش که در یکی از نمایندگی های ایران خودرو فعالیت میکردم، شاهد این بودم که بخش فروش خودرو، هنگام خرید خودرو از کارخانه ملزم به خرید یک دستگاه روآ نیز بودند.مثلا برای خرید یک سمند یک روآ نیز باید می خریدند. البته همان هایی هم که از موتورهایی مثل پژو استفاده می کنند نیز حال و روز خوبی ندارند. همان ها هم مربوط به تکنولوژی ۱۵ الی ۲۰ سال پیش اروپا هستند. این در حالی است که عمده خودروهای کشور مربوط به همین خودروسازان داخلی هستند که در رقابتی ناعادلانه به خاطر تعرفه واردات خودرو در کشور، دارند یکه تازی میکنند.

    همین میشود که در کشورهای صاحب صنعت خودرو با وجود اینکه بسیار بیشتر و چند برابر کشور ما ،خودرو در حال تردد هستند، اما وضعیت آلودگی هوا در آن کشورها بسیار بهتر از ما هست. البته بله، نزولات جوی هم در این کشورها بهتر از ما هست ،اما همین آلودگی در نزولات جوی تاثیر گذار است. عوامل دیگری هم مثل کیفیت بنزین و نوع سوخت در این عامل آلودگی (خودروها و تردد آنها) دخیل هستند. اما اصلی ترین منشا آلودگی همین موتور خودرو است.

    در تعطیلی های مربوط به آلودگی هوا که چند روز پیش داشتیم،دولتمردان در جواب منتقدانی که صحبت از ضرر اقتصادی این تعطیلات میکردند ، می گفتند سلامتی مردم برای ما مهمتر از مسائل اقتصادی است. امیدواریم همین عزیزان ،قید سود کلان از تولید این خودروها را زده و با توقف تولید این خودروها که جز ضرر برای سلامتی مردم هیچ چیز دیگری ندارند، هم جلوی ضرر اقتصادی را بگیرند و هم جلوی ضرر زیست محیطی و سلامتی را. چرا که تولید خودروهایی با این کیفیت پایین در این حجم تولید و با این همه سرمایه هنگفت در ایجاد خط تولید و مواد اولیه و هزینه نیروی انسانی و … چیزی جز ضرر اقتصادی نمی تواند باشد. تولید خودرو یکی از شاخص های پیشرفت کشورهاست اما باور کنید تولید چنین خودروهایی نمی تواند باعث غرور ملی و شکوفایی اقتصادی باشد. چرا که ساخت یک خودرو با تکنولوژی روز بسیار بهتر و پر منفعت تر از ساخت دهها خودروی بی کیفیت است.


  • علت پر طرفدار بودن استقلال و پرسپولیس

    فردای برد ذوب آهن مقابل الهلال و صعودش به فینال لیگ قهرمانی آسیا متاسفانه شاهد موضوعی بودم که مرا برآن داشت تا این مطلب را بنویسم.آن موضوع هم این بود که به جای تیتر کردن و تحلیل برد ذوب آهن، بازی پیروزی و نفت محمود آباد را تیتر درشت کرده بودند و در صفحه اول زده بودند!!!

    اول از همه فرض کنید شما در مکانی محصور هستید که صبح تا شب فقط و فقط دو نوع غذا به شما میدهند یا مثلا دو نوع آهنگ به خصوص برای شما پخش میشود. از طرفی دسترسی به انواع دیگر غذا یا موسیقی نیز برای شما امکان پذیر نیست. بعد به شما میگویند شما طرفدار کدام نوع غذا یا موسیقی هستید!!!

    مسلما جواب شما یکی از این دو نوع غذا یا موسیقی است. چرا که اساسا به هیچیک از انواع دیگر غذا یا موسیقی دسترسی نداشته اید.

    حالا جریان استقلال و پرسپولیس و پرطرفدار بودن این دو تیم هم مصداق همین فرض است.۴۰ سال یا بیشتر است که فقط و فقط بازی این دو تیم از تلویزیون و رسانه ملی و دولتی این کشور پخش میشود.از اخبار ریز و درشت بازیکنان تا مثلا دعوای تدارکاتچی با توپ جمع کن آنها.اما دریغ از پخش بازی و اخبار مهمتر و بزرگتر تیمهای دیگر که حتی فصل قبل قهرمان و نائب قهرمان شده اند یا مثلا الان هم در صدر هستند. خب مسلم است “چاره ای” برای من نوعی فوتبالدوست باقی نمی ماند جز اینکه یا طرفدار استقلال باشم یا پرسپولیس. چون اصلا بازی هیچ تیم دیگری را ندیده ام که “بخواهم” و “بتوانم” طرفدار تیم دیگری باشم. جالب تر این است که برای توجیه همین قضیه تک صدایی در تلویزیون همین موضوع پرطرفدارتر بودن را مثل پتکی بر سر دیگر هواداران تیمهای دیگر میکوبند. اما دریغ از توجه به این موضوع که همین سیاست تبعیض آمیز باعث پرطرفدار شدن این دو تیم شده است. چرا که این “قدرت رسانه”  و به خصوص تلویزیون است که در جذب مخاطب و در نهایت طرفدار به این دو تیم کمک به سزایی کرده است.

    مگرنه چه دلیلی دارد یک اصفهانی یا خوزستانی یا تبریزی یا شیرازی یا بوشهری طرفدار تیمی تهرانی باشند ،در حالی که خود در شهرهایشان تیم هایی دارند. موضوعی که شاید در کشورهایی مانند انگلیس یا ایتالیا یا اسپانیا یا کشورهای دیگر از صدتا ناسزا هم بدتر باشد که مثلا یک منچستری طرفدار آرسنال لندنی باشد و یا بالعکس.

    امیدوارم شاهد روزی باشیم که شرایط رسانه ای برای همه تیمها ،حداقل برای تیمهای قویتر و مدعی تر تعدیل شودو شاهد چنین فضای سنگین تکصدایی و تبعیض امیز نباشیم.

     

  • بانه شهر کالاهای قاچاق

    حتما تا به حال اسم شهر “بانه” به گوشتون خورده .به خصوص الان تابستان که بازار خرید LCD  و کولر گازی هم داغه داغه. شاید شما هم وقتی بحث خرید تلویزیون LCD یا کولر گازی را با اطرافیانتان کردید حتما این پند را از ایشان  شنیدید  که میگن چرا می خوایین این همه پول بدید و از نمایندگی خرید کنید… گارانتی که تو ایران معنی نداره، برید “بانه” با قیمت خیلی کمتر بدون گارانتیش را بخرید. البته در مورد گارانتی حق کاملا با این افراد است، اما در مورد خرید از بانه مطمئن باشید که سخت در اشتباهند.البته الان دلیلش را هم براتون توضیح میدهم که چرا؟!!

    جاتون خالی چند روز پیش به اتفاق خانواده رفتم بانه. به قول معروف ما را هم جو گرفته بود و اینقدر که همه بانه بانه می کردند مشتاق شدیم بریم بانه ببینیم چه خبره. نه به قصد خرید کالای مشخصی، همین طوری رفتیم ببینیم اینقدر که میگن شهر مرزیه و پر از کالای قاچاقه و “ارزان”!!!، راست میگن؟!!! اولش که وارد شهر شدیم باورم نمیشد که شهر به این کوچکی و دور افتاده ای اینقدر پاساژ و مجتمع تجاری ۴-۵ طبقه داشته باشه. مبالغه نکرده باشم شاید خیلی از کلان شهر های دیگه اینقدر پاساژ نداشته باشند.معلوم هم بود که اغلبشون نو ساز بود و طی همین چند سال اخیر ساخته شده بود. خلاصه از همه جای ایران مسافر بود و بازار هم رونق خوبی داشت. اما چند ویژگی خیلی خیلی مهم داشت !!!

    یکی اینکه بازار پر از اجناس تقلبی و درجه دو بود. به چشمات هم نمیتونستی اعتماد کنی چه برسه به حرفای فروشنده. کالاهای تقلبی  و درجه دو چینی لامذهب ،اکثر قریب به اتفاق اجناس بازار را به خودش اختصاص داده. اجناس اصلی هم که بود بیشترشون استوک بود یا به عبارتی همان در انبار مانده. ولی متاسفانه مسافرها به خیال اینکه حالا یک مارک معتبری روی خودشون یا جعبه هاشون خورده بود،می خریدند.

    نکته دیگه اینکه ۹۹% اجناس(به جز کولر گازی و LCD) قیمتی مشابه با شهرهای بزرگ دیگر مثل تهران و اصفهان و شیراز و مشهد و تبریز و … داشت.شاید به جرات بگم حتی بیشتر!!!!

    خب،این از وضعیت کیفیت و قیمت کالاهای موجود در بازار بانه. فقط در بین اجناس موجود در بانه دو مورد بیشتر از بقیه اجناس مورد توجه مسافرهاست. آن هم کولر گازی و LCd است که خداییش هم قیمتش خیلی خیلی کمتر از قیمت “نمایندگی ها”ست. اما با کمی تامل و توجه به چند نکته می فهمیم که همین دو مورد هم ارزش این همه راه را رفتن و هزینه بنزین آزاد دادن را نداره.به عبارت بهتر صرفه اقتصادی نداره.حالا این نکته ها عبارتند از:

    هر چه قیمت کولر گازی یا تلویزیون بیشتر باشه تفاوت قیمت هم با نمایندگی بییشتره. مثلا تفاوت قیمت یک LCd 32 اینچی با قیمت نمایندگی آنچنان نیست که بخواهی براش این همه راه بری و بنزین آزاد ۴۰۰ تومان بسوزانی.یعنی اصلا به صرفه نیست. اما برای یک تلویزیون LED 3-4 میلیونی تفاوت قیمت با نمایندگی شاید در حد یک میلیون تومان هم باشه. اما این در حالیه که بعضی از خانواده ها که برای خرید تلویزیون میرند آنجا به این نکته توجه ندارند که عین همین کالاها در مغازه هایی در شهر خودشان پیدا میشن که آن ها هم بدون گارانتی می فروشند .در واقع خود همین مغازه ها هم شاید از بانه خرید کرده باشند.ولی شاید در حد ۱۰۰ تا حداکثر ۲۰۰ هزار تومان تفاوت قیمت با بانه داشته باشند که خود همین تفاوت قیمت هم تقریبا معادل با هزینه بنزین و خورد و خوراک و غیره است که اصلا به صرفه نیست ،تازه خطر بین راه و این حرفها هم جای خود. مثلا خود من آنجا جو گرفتم و یک کولر گازی ۲۴۰۰۰ خریدم که آنجا بود ۶۷۰۰۰۰ تومان و تو شهر خودمان بدون گارانتی ۷۵۰۰۰۰ تومان !!!! یعنی حدود ۱۰۰ هزار تومان تفاوت قیمت که همین تفاوت قیمت هم صرف بنزین آزادی کردیم که کولر گازی باعث سنگینی ماشین شده بود و مصرف را برده بود بالاتر!!!!

    البته شاید تا سالهای پیش که سهمیه یارانه ای بنزین بیشتر بود و بنزین ارزان بود ، سفر به بانه صرفه اقتصادی برای خانوارها داشت.اما الان که تقریبا سهمیه یارانه ای حذف شده و باید با بنزین لیتری ۴۰۰ تومان رفت ، باید بگم که اصلا رفتن به بانه به صرفه نیست.

    خلاصه این هم تحلیل اقتصادی من بود از شهر بانه که این روزها خیلی ها از آن صحبت میکنند .امیدوارم براتون مفید بوده باشه.ولی جدای از این حرفها طبیعت کردستان جای دیدن دارد .

  • این فیلم تهرانیه یا شهرستانی؟؟؟

    این فیلم تهرانیه یا شهرستانی؟؟؟

    به تازگی اداره کل نظارت و ارزشیابی معاونت سینمایی زحمت کشیدند و از خودشون قانونی در کردند به عنوان صدور مجوز «اکران محدود» برای فیلم‌های سینمایی که بر اساس این قانون برخی فیلم‌ها به دلیل مباحث حساسیت برانگیزشان، با وجود صدور پروانه نمایش از سوی این اداره کل امکان نمایش در همه شهرهای ایران را ندارند و نمایش آنها در شهرستان‌ها منوط به موافقت شورای فرهنگ عمومی استان‌هاست.

    حالا بحثی که اینجا پیش میاد اینه که حقیقتاً علت تصمیم گیری آقایان برای این قانون چیه؟

    یعنی چی که این فیلم قابلیت نشان داده شدن و اکران عمومی در تهران را داره ولی در شهرستان نداره؟؟؟!!! یعنی اهالی تهران فرهنگ و شعورشون بالاتر از شهرستانی هاست؟ یا نه فیلم از بس موضوع بحث برانگیزی داره شهرستانی ها ببینند جنبه اش را ندارند ولی تهرانی ها دارند؟؟؟!!! یا نه از بس توی تهران این موضوعات عادی شده تو تهران اکران بشه اشکال  نداره؟؟؟!!!

    یکی نیست به این آقایون پایتخت نشین بگه آخه بنده خداها حالا به فرض که اکران نشه ، بعد از یک مدتی که CD یا DVD آن فیلم که میاد و توی تمام ویدیو کلوپ های کشور توزیع میشه .آن موقع شهرستانی های بی شعور و بی جنبه  و بی فرهنگ که میبینند این فیلم توی شهرشون اکران نشده، حساسیت پیدا میکنند و میرن و با قیمتی ارزانتر این فیلم را با خانواده میبینند!!!

    یا نه گذرشون به تهران که میفته حتما برای چند ساعت یا چند روزی که تهران هستند شعور و فرهنگ و جنبه شون ارتقا پیدا میکنه و می تونن آن فیلم را تماشا کنند.

    از این گذشته همین طوری فیلم های تحفه ای که ساخته میشه را کسی نمیره ببینه و سینما ها همین جوری خالیه چه برسه به حالا که میخواهند فیلم ها را تهرانی و شهرستانی هم بکنند.

    البته خدا را چه دیدی شاید هم این قانون ترفندی باشه برای ایجاد حساسیت و فروش بیشتر فیلم هاشون.(حداقل تو شهر تهران که از همه باشعورترند).

    البته این اولین بار نیست که موضوع را تهرانی و شهرستانی میکنند. در موضوعات مختلف شاهد بودیم که هرجا تهرانی و شهرستانی کردند، پیشرفت که نبوده هیچ، دقیقاً پسرفت داشتیم.

    بعد میگن که چرا تهران روز به روز داره جمعیتش بیشتر میشه و همه به تهران مهاجرت میکنند. نمی دانند خب همین ابتکارات خارق العادشونه که باعث میشه شهرستانی ها مهاجرت کنند و بیان تهران.

    الان هم توصیه من به شما شهرستانی های بی جنبه که همتون از پشت کوه اومدین!!! اینه که رفتن به سینما را تحریم کنید تا هرچند اندک ولی تاثیری در نشان دادن اعتراض به این تصمیم مبتکرانه!!! باشد.